ایلیا محمدیایلیا محمدی، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

ایلیا نفس مامان و بابا

ایلیا بی دندون دندوندار شد....هوووورااااا

بالاخره بعد از ١١ ماه ایلیا ی بی دندونه ما افتخار دادن و اولین دندونشون رو به معرض نمایش گذاشتن!!! ما انقدر منتظره دندون بودیم که دیگه کارمون به توهم زدن رسیده بود...ههههه... این رو هم بگم که اصلا مامان و بابا رو اذیت نکردی سر دندونت... قربون اون مروارید کوچولوی تیزت.... اینم آش دندونیت: اینم از خودت با آش دندونیت: بعدا نوشت: اینم یه عکس از دندونت...تازه اون یکی دندونتم معلومه...(مورخ١٣ اردیبهشت) به زحمت همین یه عکسم گرفتم!!!   ...
27 فروردين 1391

تولد 11 ماهگی آقا ایلیا

اصلا نمیفهمم روزها چطوری میگذره و روز بروز به تولد یکسالگیت نزدیکتر میشیم.... امروز تولد ماهگردت بود ...آخرین ماهگردی که بهانه ای بود واسه کیک خریدن و دور هم بودن... خونه عمو مجید و زن عمو لیدا بودیم دلم برای این ماهگردها تنگ میشه...(شاید بازم بگیرم) من و بابا عاشقتیم نفس مایی....بوووس... اینم از کیکت( فعلا سالمه) اینم ایلیا در حال چشیدن کیک...(فکر کرده بازم میتونه بترکوندش!!!) اینم مهمونت آرش....همسایه پایینی عمو مجید اینا :   ...
21 فروردين 1391

اولین سیزده به در آقا ایلیای ما....

سیزده به در رفتیم دور از شهر یه روستایی که اسمش بیدگنه بود...با خانواده ی بابایی...بیست نفری بودیم...به صرف صبحانه و نهار و شام. همراه با یک فروند کامیون و سه ماشین سواری... خیلی خیلی خوش گذشت مخصوصا که امسال یه فرشته کوچولو هم همراهمون بود... یه فرشته ی تنبل که ٧٠ درصد سیزده به در رو لالا بود.و بقیش در حال شیطنت!!! یه عکس تکی: اینجا در حال آواز خوندن و دست زده بودی... یه عکسم با پسر عموی خوشگلت امیر جووون:   اینم از سیزده به در امسال ما.... ...
13 فروردين 1391
1